علی علیه السلام اینگونه عدالت را برپا می کرد |
عدالت در معارف بشری، کاربرد بسیار وسیعی دارد با توجه به معانی و کاربردهای گوناگون آن در حوزه های زندگی مردم، می توان آن را از زاویه های گوناگون مورد بررسی قرار داد.یکی از حوزه های مورد بررسی «عدالت در حوزه علوم اجتماعی، و وضع قوانین و روابط اجتماعی انسان است.» |
انواع و مراتب ولایت
ولایت در اسلام انواعی دارد که عمده و مهمترین آنها چهار مورد ذیل است:
1. ولایت (الله)
2. ولایت (رسول الله)
3. ولایت (امام)
4. ولایت (فقیه واجد الشرایط)
ولایت الله: بر اساس تفکر ناب دینی،بویژه اسلامی،اصل اولی در مسأله ی ولایت این است که ولایت- اعم از تکوینی و تشریعی- فقط برای خداوند سبحان است و در میان انسان ها،هیچ کس حق ولایت و سرپرستی نسبت به دیگر افراد را ندارد؛زیرا انسان باید از کسی اطاعت کند که فیض وجود و هستی خود را از او دریافت کرده باشد،و چون افراد عادی نه به انسان هستی بخشیده،و نه در بقا و دوام هستی او مؤثرند،بنابر این رأی هیچ کس برای دیگری لازم الاتباع نیست.
(اَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَولیاءَ،فَالله هُوَ الوَلِیُّ...)؛(1) آیا غیر از خدا را برای خود سرپرست و ولی قرار دادند،و حال آن که تنها او ولی و سرپرست است.
ولایت رسول الله: گفته شد که اصل اولی این است که فقط خداوند متعال ولی انسانها و مؤمنین است؛لذا تبعیّت از دستور غیر خداوند مشروط به اذن خداست.او می تواند این حق را به هر کسی بدهد و هرکسی را که شایسته می داند در سمت ولایت و رهبری نصب کند.انبیا و پیامبران الهی
کسانی هستند که با تحدّی و اعجاز،رسالت آنها از طرف خداوند اثبات شده،و بر پیروی و اطاعت از آنها فرمان داده شده است.
چنان که در قرآن کریم می خوانیم:
(وَ مَا اَرسَلنا مِن رسُولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللهِ) (2)؛هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که به اذن خداوند،مردم موظف به اطاعت فرمانبرداری از او هستند.
و نیز آمده است:
(وَ مَن یُطِعَ الرَّسُولَ فَقَد اَطاعَ الله)؛(3) کسی که از رسول اطاعت کند به تحقیق از خداوند اطاعت کرده است.
----------------------------
1. سوره ی شوروی،آیه ی 9.
2. سوره ی نساء،آیه ی 64.
3. همان،آیه ی 80.
ولایت تکوینی و تشریعی
در یک تقسیم بندی،ولایت به دو قسم است: تکوینی،تشریعی.
ولایت تکوینی: به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است.چنین ولایتی از آن خداست و همه ی موجودات،تحت اراده و قدرتش قرار دارند؛اما خداوند به برخی از بندگان خاصّ خود،مرتبه ای از این ولایت را اضافه می کند.لذا،معجزات و کرامات پیامبران و اولیای دین از آثار همین ولایت تکوینی است.
ولایت تشریعی: یعنی این که تشریع و امر و نهی و قانون گذاری در اختیار صاحب ولایت باشد.پیداست که تشریع از آن خدا می باشد،او اوست که فرمان می دهد چه کنید و چه نکنید؛اما پیامبر و امام هم می تواند به اذن خدا،حق تشریع و قانون گذاری داشته باشند.
در خصوص تفویض امر و حق قانون گذاری به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در حدیثی از امام باقر و امام صادق (علیها السلام) می خوانیم که فرمودند:
(اِنَّ اللهَ تَبَارَکَ و تَعالی فَوَّضَ اِلی نَبِیِّهِ امرَ خَلقِهِ لِیَنظُرَ کَیفَ طاعَتُهُم؛ثُمَّ تَلی هذِهِ الآیَهَ؛و ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ،وَ ما نَهاکُم عَنهُ فَانتَهُوا)؛ (2)
خداوند متعال کار مردم را به پیامبرش تفویض کرد تا بنگرند چگونه اطاعت می کنند،سپس این آیه را تلاوت فرمود که هر چیزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور می دهد بگیرید و به آن عمل کنید،و هرچه شما را از آن نهی می کند خودداری نمایید.
پس پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) همان گونه که مشاهده شد،تنها مبلّغ نبود،بلکه مشرّع نیز بود؛البته پایه ی تبلیغ صرفاً وحی،و پایه ی تشریع بینشی بود که از جانب خداوند الهام گرفته بود،و هرگز خواسته های شخصی در کار نبود.
این ولایت در تشریع بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برای امامان معصوم نیز بوده است،و بسیاری از مسایل فرعی شرعیت،بر دست ایشان تشریع شده است.(3)
با آن چه بیان شد: ولایت تکوینی از مراحل کمال روحی و وجودی است که اثر آن سلطه بر عالم کون و جهان هستی می باشد.و ولایت تشریعی یک مقام و منصب وضعی و قانونی است که از طرف خداوند به فردی از افراد به عنوان مقام رسمی داده می شود،تا به امور اجتماعی مسلمین رسیدگی نماید.
ولایت تکوینی که از آن به ولایت تصرف (تصرف در جهان هستی) نیز تعبیر می شود،زمینه ای برای اعطای مناصب ولایت تشریعی نیز می باشد؛زیرا ولایت تشریعی که به معنای سلطه بر اموال و نفوس مردم است،بدون فلسفه و ملاک های معنوی و اجتماعی نخواهد بود و به هر کسی چنین منصب مهمّی داده نخواهد شد.از این روی در مکتب شیعه،(عصمت) در امام و (عدالت) در نایب امام یکی از کمترین شرایط اساسی است که ولیّ می بایست بر نفس خویش مسلط باشد،وگرنه هیچ گاه ولایت تشریعی و حتی ولایت فتوا و یا قضا که کمترین مرحله از مراحل ولایت فقیه است به او داده نخواهد شد.
اما لازم است یادآور شویم:تشریع در حیطه ی فقاهت دو گونه است:
1.استنباط ملاک های قطعی احکام،که مناط و ملاک قطعی موضوع حکم شرعی مشخصص می گردد،و بر اساس این تشخیص دایره ی حکم توسعه یا تضییق می یابد.لذا حکم مرتبت از محدوده ی عنوان مطرح شده در موضوع،فراتر رفته یا تنگ تر می شود. مثلاً ملاک در حرمت (خمر) چیست؟ (خمریّت) یا (مسکریّت)؟در صورت اول حرمت،مخصوص همان (خمر ) است ولی در صورت دوم شامل همه ی مسکرات می گردد.
2.تشریع و قانون گذاری در پیش آمدها که طبق مصالح مقتضی،و بر حسب شرایط زمان،تغییر پذیر است.تشخیص این گونه موارد و تعیین احکام مربوط،شرعاً به فقیهان واگذار شده،تا در سایه ی قواعد عامه و ضولبط اصل شریعت،حکم هر یک از وقایع رخداده را روشن سازند و با نام (الحوادث الواقعه) در توقیع شریف امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از آن یاد شده است.(4).
----------------------------------------
1. آیت الله خامنه ای ،سخنرانی،روزنامه ی جمهوری اسلامی،سه شنبه 17 فروردین 1378،ص15
2. مرحوم کلینی،اصول کافی،ج1،ص 267،حدیث 5.
3. ر.ک: علامه مجلسی،بحارالانوار،ج25،ص332-334.
4. محمد هادی معرفت،ولایت فقیه،ص163.
ولایت چیست؟
ولاء،وَلایت،وِلایت،ولیّ،مولی،اولی و امثال اینها همه از ماده ی (ولی)- و،ل،ی- اشتقاق یافته اند. این واژه از پر استعمال ترین واژه- های قرآن کریم است که به صورت های مختلفی به کار رفته است؛می گویند در 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن کریم آمده است.
معنای ا گفته است،قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصله ای در کار نباشد؛یعنی اگر دو چیز آن چنان به هم متّصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد،مادّه ی (ولی) استعمال می شود.مثلاً اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آن ها را بیان کنیم،می گوییم: زید در صدر مجلس نشسته است (وَیَلیهِ عَمْرُو) یعنی بلافاصله در کنار زید عرو نشسته است.به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است اعم از فرب مکانی و قرب معنوی؛و باز به همین مناسبت در مورد دوستی،یاری،تصدی امر،تسلط و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است؛چون در همه ی اینها نوعی مباشرت و صلی این کلمه هم چنان که راغب اصفهانی (قدس سره) در (مفردات القرآن) اتصال وجود دارد.
برای این ماده و مشتقات آن،معانی بسیاری ذکر کرده اند.راغب اصفهانی راجع به خصوص کلمه ی (ولایت) از نظر موارد استعمال می گوید:(ولایت،به معنی نصرت است،و اما ولایت به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است.وگفته شده که معنی هردو یکی است و حقیقت آن (تصدی و صاحب اختیاری است).(1)
در فرهنگ فارسی معین،برای لفظ (ولی) معانی متعددی از قیبل دوست،یار،صاحب،حافظ،آن که از جانب کسی در کاری تولیت دارد و برای (ولایت) معنی حکومت کردن بیان شده است.پس (ولایت) همان حکومت و سرپرستی است که در ریشه ی لغوی آن نهفته است.
البته این بدان معنی نیست که تمام اختیارات مردم به ولی سپرده شود به طوری که مردم اصلاً به حساب نیایند.در مورد ولایتی که شخص بر اموال صغار دارد،صغیر اصلاً به حساب نمی آید،ولی در مورد ولایتی که ولی امر بر مردم دارد این گونه نیست که مردم هیچ انگاشته شوند.
برخی (ولایت) را به معنای (قیمومیّت) که لازمه ی آن تداعی (محجوریّت) در مولّی علیه است پنداشته اند و نوشته اند:(ولایت به معنای قیمومیّت،مفهوماً و ماهیتاً با حکومت و حاکمیت سیاسی متفاوت است؛زیرا ولایت حق تصرف ولی امر در اموال و حقوق اختصاصی شخصی مولّی علیه است،که به جهتی از جهات،از قبیل عدم بلوغ و رشد عقلانی،دیوانگی و غیره،از تصرف در حقوق و اموال خود محروم است،در حالی که حکومت و حاکمیت سیاسی به معنای کشورداری و تدبیر امور مملکتی است...) (2)
------------------------------------------
1. ر.ک: مرتضی مطهری،مجموعه آثار،ج3،ولاء و ولایت ها،ص255 و 256.
2. مهدی حایری یزدی،حکمت و حکومت،ص178.